من با خاطرات تو زنده خواهم ماند
چه غمگین از این رفتن و از این روزهای سرد تنهایی شاید باور نکنی ـ از من فقط همین کلمات که با شوق به سوی تو پر می کشند باقی می ماند و خودکاری که هیچ گاه آخرین حرف هایم را به تو نمی تواند گفت شاید یک روز وقتی می خواهی احوال مرا بپرسی ـ عکسم را در صفحه سفر کرده ها ببینی شاید کودکی گستاخ و بازیگوش با شیطنت سفر بی بازگشتم را از دیوار سیمانی کوچه تان بکند و پاره کند تمام دغدغه ام این است که آیا بعد از این سفر محتوم می توانم همچنان با تو سخن بگویم ؟ آیا دستی برای نوشتن و دلی برای تپیدن خواهم داشت ؟ شاید باور نکنی ـ اما دوست دارم مدام برایت بنویسم ـ بعضی وقت ها که کلمات را گم می کنم ـ دوست دارم ـ دشتها ـ دریاها ـ کوهها ـ جنگلها ـ ستارها ـ و هر چه درکاینات هست همه و همه کلمه شوند تا بهتر بنویسم دوست دارم به حیات کلمه ای نجیب دست یابم تا رهگذران غمگین ـ صبحگاهان زیر آفتابی نارس مرا زمزمه کنند ـ میدانم که خسته ای اما دوست دارم اجازه دهی کلماتم دمی روبرویت بنشینند و نگاهت کنند تا به حقیقت این جمله در آیی که می گوید ـ8984 بازدید
3 بازدید امروز
9 بازدید دیروز
18 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian